نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شيرازي ها و آدرس shiraziha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





از مشتریانتان قدردانی کنید.

 

شب گذشته منزل یکی از اقوام مهمان بودم.یکی از افراد حاضر در مهمانی به همراه خانواده اش به پر کردن جدول علاقه خاصی داشتند، و در مسابفات مختلف مجلات جدول شرکت می کردند.

در میان صحبت ها از او پرسیدم تا به حال در این مجلات جایزه ایی هم بردید؟

در جواب گفت نه اما اسم هایمان تا به حال چندین بار در این مجلات چاپ شده است.

ادامه داد : فقط یک بار که شرکت گلرنگ با موضوع حفاظت از محیط زیست مسابقه نقاشی برای بچه ها برگزار کرده بود ،بچه هایم نقاشی کشیدند و ارسال کردند.بعد از یک مدتی اگر چه برنده نشده بودند اما یک تقدیر نامه از سوی شرکت گلرنگ بابت شرکت در مسابقه به نام بچه ها آمده بود.

نکته ایی که برای من جلب توجه کرد این بود که می گفت از آن روز به بعد من جرات ندارم به جز گلرنگ شوینده دیگری بخرم !!!چون بچه ها به شدت به مارک گلرنگ علاقه پیدا کرده اند.

همواره از مشتریانتان تقدیر و تشکر کنید.با تشکر به آنها می فهمانید که ارزش خرید آنها درک می کنید و برایتان مهم هستند.مناسبت های مختلف و روزهای مهم زندگی شان را تبریک بگوید و خود را در شادی آ نها سهیم کنید.با این کار وفاداری آن ها را برای همیشه جلب می کنید.

یادتان باشد : در بازار رقابتی امروز مشتریان وفادار مانند گنجی تمام نشدنی هستند.



(کپی مطلب با ذکر نام و لینک سایت مجاز است)


برچسب‌ها: <-TagName->

تکنیک های جذب مشتری برای مغازه

 

 

 

امروز بعد از تمام شدن کلاس صبح(در نیک آباد) با آژانس به یک بریانی(بریان یک غذای سنتی فوق العاده خوشمزه اصفهان است) رفتم.این بریانی را راننده آزانس به من پیشنهاد داد. انصافا که بریان خوشمزه ایی هم داشت. طبق عادت با صاحب مغازه شروع به صحبت کردم.به او پیشنهاد دادم از یکی از خانم های این شهر هر روز نان تازه بخرد.(یکی از مشاغل زنان این شهر پخت نان خانگی و فروش آن است).صاحب رستوران گفت از سوپر روبروی مغازه اش نان می خرد و او هم هر روز نان تازه می آورد.برایش استدلال آودم که با قیمت کمتری می تواند از خانم های شهر بخرد .او گفت اشکالی نداره و ترجیح می دهد سوپری همسایه اش از این راه سودی ببرد.چند دقیقه بعد تلفن مغازه زنگ زد و یکی سفارش کباب داد.حدس می زنید چه کسی پشت تلفن بود؟؟؟

مغازه سوپری همسایه!!!

یکی از راههای جلب مشتری کار کردن با مغازه ها و کاسب های اطراف محل کار است.ممکن است شما کمی گران تر مواد مورد نیازتان را بخرید ولی به احتمال زیاد سود بیشتری نصیب شما خواهد شد.وقتی الان با خودم فکر میکنم به این نتیجه می رسم که اگر شخصی درباره کیفیت غذای این رستوران از سوپر مارکت روبروی اش سوال کند مطمئنا او تعریف خواهد کرد،و را تشویقش می کند حتما غذای آن را امتحان کند.چون هرچه فروش این رستوران بالاتر باشد خودش سود بشتری می برد.و جالب تر این که وقتی غذایم تمام شد و از رستوران به بیرون آمدم دیدم دفتر آزانسی که این رستوران را به من معرفی کرد در همسایگی اش قرار دارد.!!!(شماره آزانس را من از روی یک تبلیغ روی دیوار پیدا کرده بودم ). 


برچسب‌ها: <-TagName->

نفوذ در دیگران قسمت (1)

 

یکی از اشتباهات ما انسان ها در بحث ارتباطات این است که هموراه تلاش می کنیم که توجه دیگران را به خود جلب کنیم و آنها را نسبت به خود علاقه مند کنیم.اما حقیقت این است که باید بر عکس این کار را انجام دهیم.باید پیش از درو کردن بکاریم.ما پیش از اینکه بخواهیم توجه دیگران را به خود جلب کنیم،باید به دیگران توجه و علاقه نشان بدهیم.حقیقت این است که همه ما انسان ها به توجه و علاقه نشان بدهیم.کودک با اشتیاق جای زخم روی بدنش را به دیگران نشان می دهد و یا عمدا روی بدنش جراحت ایجاد می کند.بزرگتر ها هم همین کار را انجام می دهند.از بیماری ها و جراحی هایشان صحبت می کنند.آن ها را به جزئیات فراوان مثل یک فیلم بیان می کنند.به دیگران توجه و علاقه نشان دهید.به گرمی از آن ها استقبال کنید.سلام و علیک کنید.دست بدهید.پیش پای آن ها بلند شوید.در هنگام خروج آن ها را همراهی کنید.در شروع ارتباط و حتی پشت تلفن لبخند بزنید.لبخند بیان کننده این است که از دیدار و ارتباط با شما خوشحالم،شما محبوب من هستید.یک ضرب المثل چینی وجود دارد که می گوید : (کسی که نمی تواند لبخند بزند نباید مغازه باز کند).لبخند در خانه خوشبختی وشادمانی ایجاد می کند و در تجارت خیر و برکت می آورد .نکته مهمی که وجود دارد این است که این توجه و علاقه باید از صمیم دل باشد.

می گویند:

چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.

هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.

راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” .

چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.

راننده با دیدن اسکناس گفت: “گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم!”

به دیگران با صمیمت توجه و علاقه نشان بدهید تا محبت آن ها را جلب کنید.  


برچسب‌ها: <-TagName->
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
درباره وبلاگ

انصاف ، اداره جات و فروشندگان با انصاف و بي انصاف را در شيراز بشناسيم .
موضوعات
آرشیو مطالب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 296
بازدید ماه : 4676
بازدید کل : 409398
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1